بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک میکند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
02730واقعیتش اونقدر دوستای خوب تو این بلاگفا پیدا کردم که دلم نمیاد اینجارو پاک کنم و برای همیشه برم . به دوستای وبلاگیم سر میزنم، البته این چندوقت بخاطر درگیری نشد پیامی بذارم ولی هستم فقط اینجا دیگه نمینویسم.
سی و یکم خرداداین پست روی Notes موبایلم نوشته شده بود چون در مدت جنگ اسرائیل با ایران، بلاگفا قطع بود و من نمی توانستم پستی بگذارم. در تیر 1404 و پس از پایان جنگ، این نوشته ها را در پستی در خرداد منتشر کرده ام. چون از نظر زمانی متعلق به خرداد
فرداامروز عینالی نرفتم چون از شلوغی خوشم نمیاد... فردا حتما میرم ..کار بانکی و بعدش دفتر. هیچوقت انسان بودن خودمون رو تعطیل نکنیم در هیچ شرایطی.
شب دوم محرم/ سرزمینی که هفت نام داشت اما همان کرب و بلا بوداگر حرکت امام(ع) به سوی کوفیان صورت نمیگرفت نه تنها ممکن بود امام(ع) مورد تخطئه مردم آن زمان قرار گیرند و از این طریق تا ابد دستاویزی برای معاندان اهل عترت(ع) باشد بلکه هیچ گاه ماهیت کوفیان برای مسلمانان مکشوف نمیشد. کاروان امام
سریال وحشیدو روزه سریال وحشی رو تموم کردم. من خیلی کلا بازیِ جواد عزتی رو دوست. اینجا هم دوست می داشتمش... واقعا سریال هیجان انگیز و خفنیه با بازی های حرفه ای و خفن.. امیدوارم زودتر فصل دومش بیاد
بعد از چهار سال جداییخورشیدکم چنان خسته ی غبارآلودی که طلایی موهایت از دور به خاکستری می ماند که از دود برآمده از که می ماند ولی همچنان استوار و با صلابت همچون اصالتت پرتو افکنی می کنی عادت داری که تمام مدنیت خود را به منصفه ظهور بگذاری حتی به بهای
زندگی تو ایرانتوی کتاب "معجزه گر خاموش" نوشته که خدا به آدمها به اندازه تواناییشون مشکلات و چالش میده تا با حل اونها به تکامل برسند و قدم به قدم رشد کنند . . . نمیدونم خدا توی مردم ایران چی دیده که زندگی ماها رو از با سختی لول 15 شروع کرده ولی
مـــاهــــتـــــنتمام سوارها را میشناختی، پیش از تمام جنگها. چشمهای تو سنگر بود، ما امن بودیم، پیش از فتحشان.
خواستگاری ازدختر آقای خانشب با ماشین سواری فیات خودم دورمیدانمرکزی شهر دورزدم که بروم خانه و یکدفععه ای دوست وهمکارمرا منتظرتاکسی دیدم وجلوی اوترمز کردم واورا سوار نمودم ومنزل ایشانرا یادداشتم او را بردم جلوی خانه اش وقتی ماشین توقف نمود او با اصرار م ا